Taham - BB, Digena lyrics

Published

0 240 0

Taham - BB, Digena lyrics

صورتش نمیکنه حسشو ابراز انگار که داشمون یا میگن پیچید از شخصیتش انگا پنهانی آشتی کرده هنوز رو سرش بندناس لنگشم کنارش آویزون زبونش تلخ و ادبیاتشم کنایه آمیزون نامیزونه نامیزونه حالش با همه تو صلح با خودش توی چالش مچاله شعراش چالشون میکنه جا بشون میده دوباره تو سطل زباله چون داره میکشه نقاط ضعف و پشت میز کارش شیطونشو درس میده تا بش نده باج و میگیره حالشو چون حد وسط کارشو راه نمیندازه میکنه سهم و پس اندازشو صرفش تا که حداکثر باشه تا وقتی هست تو کلک کار خدافظ هرکی بدلکاره آره اصل بدل لاشه ماشه پس به سر انگشت میپاشه کله تو با واژه پ بد کارش هست فحش و ملکه ش همشم راهش ترسم وصل به چپ هرچی طرفدارشه پ اگه هستی طرفدارش به من حقو و نزن حرف طلبکارانه چون با هم بنگارو میبینیم طعمارو میچشیم میشنویم صداهارو درک میکنیم نقشو توی نقشه میدیم نقش به نقاشی و حال میکنیم درآریم تا وقتی دخل میشه خرج که میخوایم بیشتر بهتر بیشتر بهتر بیشتر بهتر بیشتر بهتر جلو میرم با دل خالی راضی میشم با جیب پر وقتم جدی جدی طلاس قاضی سخت ناجی عمر نیست مث یه گل گلی دیگه که تیک تیک میره تند بسازه توی خونه کاخ و ویلا قصر و باغ با کشتی جت اسکی تو آب و چند تا ماشین نو یا شاید یا شاید یا شاید یه جزیره که بخریمش دربست بدیمش به قبیله اونجا که فکرم میره بهترینه عظیمه عجیبه نمیشه بگذری که نمیشه بکر نگی بش پ بحث مایه نی فقط اونو بلدم چجوری دخل کنم و چجوری خرج کنم یا واسه خونواده کف دنیارو چجوری فرش کنم و چجوری فتح کنم برجارو اونا یادم دادن حسرت به دل نباشم تلاشم وابسته س بهش تلاشم اولاشن هنوز اما براش صرف میشه وقت تا درآد نقد پشت کارم تنها چیزیه که داره برام صرف قبلا تفریح بود اما حالا دیگه نه شک و تردید بود اما حالا دیگه نه وقتی میفهمی خوب که بالا میشه رفت باز میشن و نمیشه که بشن این بالا بال ها دیگه جمع قبلا تفریح بود اما حالا دیگه نه شک و تردید بود اما حالا دیگه نه وقتی میفهمی خوب که بالا میشه رفت باز میشن و نمیشه که بشن این بالا بال ها دیگه جمع از اول تهم و دیدم از آخر اول و چیدم چرخیدم چندین چندجا دنیا تا طعم مزشو دیدم که تلخ تر از میهن بود بدتر از اینم اون وقتی بود که قطعا فهمیدم که توی اکثر باورا باختنه حقیقت مخفیه و زیستن دردی که ناعلاج یافتنش جهنمم همونیه که آدما ساختنش چی میشه آخرش ها چی میشه آخرش نه گرفتم پیغام سروش و به عرفان رسیدم بزرگ شدم مث کسی که میگه ایده میدم دلم به دیده ای وصل که خودم صاحبشم صاحب شب غروب میشم حاضر که ظاهر بشم دوست دارم بازیکنا برد بشه سهمشون همیشه باشه جیباشون پر مث مغزشون پ برام فرق نداره کی کیه کجاس اگه کار بلد تو کارشه و هنوز سر پاس چون این قبلا تفریح بود اما حالا دیگه نه شک و تردید بود اما حالا دیگه نه وقتی میفهمی خوب که بالا میشه رفت باز میشن و نمیشه که بشن این بالا بال ها دیگه جمع قبلا تفریح بود اما حالا دیگه نه شک و تردید بود اما حالا دیگه نه وقتی میفهمی خوب که بالا میشه رفت باز میشن و نمیشه که بشن این بالا بال ها دیگه جمع