Sahand MZ - Tarikh lyrics

Published

0 240 0

Sahand MZ - Tarikh lyrics

؛[قسمت اول]؛ پر لكه ننگه لباس قضاوت تنش نى ولى چكش دستشه نكنى شك بش هرگز به وقتش ميزنه بى شيله حرف، ميكنه افشا چيزى كه تو ديدى يكم ازش و نميشه سبيلش چرب اصن!!! وقايع واقع توش، نميده كاسه تكون واسه ى پول! صورتش آغشته به خون ولى باز ميگيره آهسته جون! هميشه ناظرمون، نگرانم چى ميگه راجبمون!! ميبينه: نابغه هامون نسل به نسل ميرن!! هنو گشنه داريم ولى دسته دسته ميشن حاجى!! دستت دست پيش نباشه ميبازى بازيو، ميخورى شام آخر بى حواشى، كام آخر بى هوا بى قرارى نسيبته، بى قرار قبلى ميرى پشت ميله بى قرار!! ميدى تقاص جبر جغرافياييو، نى حواس كسى بهت درگيرى با يه مشت سوالاى بى جواب!!! ؛[همخوان]؛ خط پشت پوتينى كه بر ميگرده از جنگ!! هر اميدى كه نا اميد ميشه لاى حاشيه ى رنگى تر از متن!! سرفصل شده عوض! از دم با غرض دستبند به دستت ميزنن يعنى تلست مقصد!! ولى تاريخ ميبينه تا آخرين روز و بعد مينويسه از اوّلش!! ؛[قسمت دوم]؛ مثل يه ديوار كه ما توش يه آجر لقيم يه قطار كه قفل در واگن بعديش يه همقدم كه نمياد صداى پاش مثل يه سريال ادامه دار كه يه روز نشونت ميده و ميدى سزاى كارتو، تحريف نميشه حتى با اعدام شاهد!! همه جزيياتو ميبينه با چشاى باز باز تو بذر نزاع بپاش هى!!! تاريخ با زغال مينويسه، دستش خودنويس نيست!! ميكنتت رو سياهو ميزارتت پشت ويترين!! واسش فرقى نداره تو خيابون يا پشت ميزى!! با شك ميميرى يا با يقين كشته ميشى!! وقتى حاكمه لاى طبقات شهر شيار، شروع شده شيوع فروش شرف پس مسير حق بيراه!! نسيه جا نقد مياد!! وقتى خشت اوّل كج ميره بالا تا ثريا كج ديوار!! ؛[همخوان]؛ خط پشت پوتينى كه بر ميگرده از جنگ!! هر اميدى كه نا اميد ميشه لاى حاشيه ى رنگى تر از متن!! سرفصل شده عوض! از دم با غرض دستبند به دستت ميزنن يعنى تلست مقصد!! ولى تاريخ ميبينه تا آخرين روز و بعد مينويسه از اوّلش!! ؛[قسمت سوم]؛ چيزى جز حقيقت نيست كه بد وضع و حالمون اينكه سر به راه بمونى داره صرفه آب و نونتو ميدن و لاى چرخه ميرى شايد...شايد شانس بيارى بزارى رد پاتو روش!! بانى جيغ و جنگ، وارث تير و تركش هر دوتا توشن، (ولى) از آسمون تا زمين فرقش!! مثل واقعيتو اختلافش با چيزى كه رسانه بهش ميده ارزش!! كى ميدونه كى مينويسه آخرين برگو؟ چيه اولين جرم توى آخرين صبح؟ اولين گلوله روى آخرين پل؟ كى تاريخ ميده آخرين حكمو؟ كى ميدونه كى مينويسه آخرين برگو؟ به ياد اولين مرد... اولين عشق... كاش باشه آخرين حرف صلح!!!