Safir - Ashghaldooni lyrics

Published

0 338 0

Safir - Ashghaldooni lyrics

؛[قسمت اول]؛ دست اصلاحات، ریش و قیچی می زنه سر آرایشگر مبدّل زشت و زیبایی دیو ودلبر این، زمین عشق آشغالهاست، عاشقالدونی بی قید و قانون باباها مامان ها میخوابه بچه لالا لالا گل پونه بمون خونه جهان پریودِ جنگِ، نیست چیزی که تو تلوزیونِ، رَحِم سرآغاز مرگِ معراج توپولوف تو آسمون ایران یا رییس دولت سیاه و کاخ سفید یا بازده چین، جیرینگ جیرینگ، دلار و یورو، ریال شلینگ به جیب کی ریخته شد ؟ وضعیت بی‌ریخته خب فقط به دهنه بُزه اس شیرین یا آرمان ساختگی پری بلندِ و شهر نو یا وکیل باغ ارم یا امیر حمام فین غزل سروده ی وهمه شرّ بلده بچه، اینجا قبل ختنه تن اولیا رخت عزاست محل منطقه اس، مدرسه قلعه فصل دِرُوِ گندم، حَرَصِ مردمِ، به دست خُود، غَرَض از ظلم، تقدیم قربانی به سطلای شهرِ زباله از طلا به مس بازیافته، پس مسگر و کیمیاگر قانع نزن تو سر گیرنده ،فرستنده خارج از دور شد، اخبار برفکیِ، تهران راضی به بارشِ اسید آفتاب، قهرِ، باما، بزرگ شدیم با اشک و خون، فشنگ تو خشاب گلو داد و فریاد بیخود و پند پوچ، روایت چای و نعلبکی، یاسینِ درِ گوش ؛[همخوان]؛ سر به زیر به هوا به توی، بی های و هوی چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب خشکسالی دروغه با غرور میگفت کسی که بلده راه رانت و خوب ؛[قسمت دوم]؛ دست به گریبان شهر پاره کردیم پیرهن بین مفتخوری که می‌یومد و لاشخوری که می‌رفت گیاه تصنّعی، جونور آهنی، نیمکت دولتی، جوون با پنیر، نون و سبزی پشت کار، تَه نشینه کَمَر، رسوب کرده غیرت، رسوم عینک رو چشم حسود بترکه که نمی‌تونه کنه تجسم میخونه با ساقی بی ساغر یا آبی بی آبی رنگ و وارنگ، سیاه ارغوانی مایل به زرد تهوّع یا چهاردیواری اختیاریِ جنازه به لطف شهردار پسماند مکانیزه یا دستمال سبز متبرّک به سر آقازاده‌ی لس انجلسی چنین گفت لقمان حکیم، پای تیر چراغ فلزی بمیرم بهتره تا باشم دمخورِ یه قرتی پرم از نفرت مثل زن و مرد افغان دنبال انتقامِ مزار و هزار و بدخشان، قندهار سرافراز منتظر جنگ قبل صلحن تا جای گلوله بره به احتزاز، افتخار نکنه خوبی واس قصه هاست؟ مظلومها خوابن با چشم باز، هرکس پِیِ حقّ یه خط مشیِ گرفته تا مُچِ دستها به حنا، رنگ قِصَص؟ راه بندونه میگی برقص؟ با انقلاب انتحاریِ اروپا جعبه های سیاه و شُنود ها ندارن اتفاق ولی بهم متصل، جهان زباله دونیِ تاریخِ، جهنم جای دیگه ورق برگرده پاره میشه، مگر اینکه دستِ یک به دو فرو کنی و بگی خارجیِ ؛[همخوان]؛ سر به زیر به هوا به توی، بی های و هوی چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب خشکسالی دروغه با غرور میگفت کسی ک بلده راه رانت و خوب ؛[قسمت پایانی]؛ مصلحتی بذله فرو میره به جیگر ملّت پرونده خوان هشتم، مورّخ سیزده هزار و نهصد و پنجاه ریال غبارروبی میشه چندتا مخنّث شِبه دهه شصت هفتاد شهر فرشته ها که نباید بهت خط بدن اخوی به عنوان عاشقال تقدیم شما فدای کبودی گوش چپت صفیر چریک