؛« نمیدونم »؛ کلام: فدائی آهنگ: حسن، مهدیار آقاجانی ؛[قسمت ۱]؛ طوفانیه ساحل فکرم باد میزنه موج میخوره پشت پلکم بگذریم بهتره بشنویم از گل که هر روز صبح سر میخوره رو گونش شبنم شرمندم، چون من ترفندم…؛ ؛….مثل دلقک نی که لبخند بزنه رعیت به دردم نمیدونم از من نپرس شیرینه یا تلخ هستی دودلم اصلاً هستیم؟؛ به چی تشبیه میشی؟ آدم قبلی یا با سال تحویل میشی؟؛ گل رو میچینی یا به خاک کارت تشویق میدی ها؟؛ بپرس از رفیقاش، همون گلای فرش که یه عمره زیر پا له میشن از مرغ عشقای تجریش که فقط رو دستای درویش بیت میگن من چمیدونم؟؛ چرا گرگا اهلی نمیشن و تو قفس نمیمونن سگا مثل قناریا نمیخونن باور کن نمیدونم خدا هس یا نه چرا زمین خونه آدمه ولی فقرا اسبابن؟؛ بپرس از مؤمنی که چشم به آسمون داره ولی تو وقت عبادت سرش گرم نمیشه با ستاره میکنه خدارو ستایش نه اونم نمیدونه بیخیالش ؛[همخوان]؛ باور کن نمیدونم چرا شهر پر تنهاس پس کوشن سرها؟ من نمیدونم ؛[قسمت ۲]؛ باور کن نمیدونم کافر سنگ میشه یا دل مثل واژنه خالی باشه تنگ میشه حقیقت کدومه ها؟ دروغه یا راست؟؛ عشق تو قلبه یا لا پاس؟؛ قر بده واسه خدا بریزه رو سرت شاباش کار خیر کن، بگیری پاداش بری بهشت یه داف فابریک و یه گونی حوری زاپاس راستی تو بهشتم پولین فرشتهها؟ از جهنم بنویسی میسوزونن نوشتههات؟؛ تخمم، فدائی فتیش شعر داره تو اقیانوسه جوهر خودشو ول داده از زندگی بریدم، بد بریدم که دیگه تنم نمیره سگ خورد وقتی هایده زنم نمیشه آره بد بریدم و واسه اموات جوک میگم ولی هنوز سر پام پس جای شکری هس. اَه نمیدونم چرا حرفام تو دهن نمیمونن یا چرا سر شب رو به سحر نمیدوزم یا چرا جنگ رو برعکس نمیخونم نمیدونم کسی ناظر این حوادث هس؟؛ یا فقط درگیر جمعآوری مفاسدن راستی یه سوال از شما حاج آقا د چرا بی گناه زندونیه و قصدتون چیه؟؛ نکنه چون اکسیژن باس حبس شه تو ریه و صرف خون میشه ؟؛ حاجی در بهترین حالت سر تکون میده حق بشون میدم چون اونم نه، نمیدونه ؛[همخوان]؛ باور کن نمیدونم چرا شهر پر تنهاس پس کوشن سرها؟ من نمیدونم