Mahdyar Aghajani - Iran Iran lyrics

Published

0 159 0

Mahdyar Aghajani - Iran Iran lyrics

ایران، ایران، ایران رگبار مسلسلها ایران، ایران، ایران رگبار مسلسلها ایران، ایران، ایران مشت شده بر ایوان مشت شده بر ایوان ایران، ایران، ایران رگبار مسلسلها مشت شده بر ایوان قسمت ۱: بذا دادا… داغمو تف کنم نوبت منه جای داغ باتوم رو صورت همه حالا تو زره بپوش تا فرو نره قمه حدودا یه نمه، بوی پول و پله با اثرات جانبی دود و دمت خونه تله شده دیگه، اینه حکومت انت؟ بذار راست ترازو پول و دین و چپم، آدم و حوا و داروین و طنزای بیکلام چارلی چاپلین و ریش بلندتر از دیوار چین و جنگ و مین و بازم بوی نفت و مرگ و میر رنگ سبز و مرد و تیر نوههای شهدای انقلاب پیش سر به دار ریش ملا انتهای تیر نه، نمیشوره غسل دیگه خون تیشرت رو باتوم خم و استخون کج و بیشکل رو گوله مییاد و میره خونه خیابونه خیابونم خونه، اگه کمخونی داری دوات آب جوبه تو سفرهی مسجدم نبات داغ و دوده شرایط قرمزه و چراغها سبزه حتی ساواکم نمیذاشت از این حصارا هرگز تهران جمع کربلا و نوار غزه حسین تشنه به آب و اینا تشنه به خونن محمود عشق رفاه و ملت دشنه به جونن اونقدر فاسدی صدقه رو رشوه میدونن ویزا صلواتی میدهند بری مستقیم اوین با همکلاسیت بشین زمین خودزنی ببین ببین خوش ندارم بهم بگین فحش ندیم به این حرومزادههای پست زیغ یه مشت گاو هستهای باس حساب پس بدین که چرا با خون رام و رم میکنی با سبز؟ چقدر هاشمی و خامنهای دارند با هم مایه میسازن؟ ایران، ایران، ایران ایران، ایران، ایران ایران، ایران، ایران ایران، ایران، ایران بنگر که همه فریاد بنگر که همه طوفان خون و مرگ و عصیان خون و مرگ و عصیان قسمت ۲: چرا بذاریم ما صداسیما پرده بزنه روی وقایع ایران؟ که پرده میزنه توی کهریزک، ننهسگ حق دارم من بازم وحشی شم از قلدر لبنانی وحشیتر آقا صبح دنبال سحری و شب شیشهاس یه مشت موش موزی با یوزی تو شهر میرن رفقا همه دست به قلاف شمشیرن درگیرم نمیشن تا حتی توهینم نشه چونکه امید اوله ولی وقتی جواب تو گاز خردله السیدی ۴۶ اینچ بانک سپه دغدغمه وطنمه اون صبح رو میبینم که فقر و طمع کمه میزده واسه شلاق دمر نشه مشتی مشغول عشق و حال یه دم همه فقط یه دم کمه جلاد سر کلاس نمیره و دانشجو خونه سرباز ناموس و نمیزنه، با دل و جونه تو هر کتاب و کلاسی نمیبینی امام رو هیچ تری نیست سپاه و سکوت جیغ ندا و نمیزنن زنجیر به مداد و نیست تلاش پدر، فقط دیروزی دیگر جناب موسوی دنبال لیموزینی سبز من از پیروزی مییام و با پیروزی میرم باید دوباره جشن بگیریم، پیروزی رو میگم خیابونا رنگی، کوچه صادق هدایت، بزرگراه عدالت شهرکهای فرهاد و فروغ و حتی سهراه رپ همه شهر صدا دست پس با دستهای کثیف میکنن تمیز هر چی که زنندهاس صلح خوبه تو شهر، ولی نه جنگل مگه میشه تهرونی باشم و نجنگم هرنفر ارتش یه نفرهاس، چشت درآد حالا برو تو بیت و تل بکش شبا