یک روز از خواب پا میشی میبینی رفتی به باد هیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیاد چند تا موی دیگهت سفید شد ای مرد بی اساس جشن تولد تو باز مجلس عذاس بریدی از اساس قوز پشتت بیشتر شد، شونههات افتادهتر پیرامونت رو ببین با دقت میسوزن خشک و تر میسوزن خشک و تر میسوزن خشک و تر این که زادهی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی این که لنگ در هوایی صبحونهت شده سیگار و چایی این که زادهی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی این که لنگ در هوایی صبحونهت شده سیگار و چایی ای عرش کبریایی چیه پس تو سرت کی با ما راه میایی؟ جون مادرت! ای عرش کبریایی، چیه پس تو سرت کی با ما راه میایی؟ جون مادرت! یک روز از خواب پا میشی میبینی رفتی به باد هیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیاد چند تا موی دیگهت سفید شد ای مرد بی اساس جشن تولد تو باز مجلس عذاس بریدی از اساس قوز پشتت بیشتر شد، شونههات افتاده تر پیرامونت رو ببین با دقت میسوزن خشک و تر میسوزن خشک و تر میسوزن خشک و تر این که ستاتو روی سر می ذارن این که باهات هیچ کاری ندارن این که تو بازیشون راهت نمیدن این که سربه سرت میذارن این که زادهی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی این که لنگ در هوایی صبحونهت شده سیگار و چایی