؛{مقدمه: آرمان اپیکور}؛ مغزم واسه حرکت پارس عینه یه آدمه ۶۰ سالس پیر شده انگار بعد ۱۰ سال حبس اومده به همه چیزو همه کس قانعس سلولا همه گشاد کردن لش از پا تا گردن یکی جو میگیره بلند میشه بره چایی بریزه بقیه خوشحال تر شن ؛{قسمت اول: حسین اپیکور}؛ انگا میدی به ناموست ویزا عفو میخوای میری پابوس عیسی نه من کلی برات حرف دارم از صدای اذون تا ناقوس کلیسا زن یعنی تن مرد یعنی پول انگا بچه ای میخوری با بستنی گول الانه که باید آزاد کنی مغزی که این همه سالُ بستری بود دیگه همه شدیم خام مادیات میریم سمتی که داره باد میاد خیابونا شده معبدایی که توش سجده میکنیم جلو مازراتیا مارو کردن هرزه به زور توام مثه من شدی بنده ی پول دیگه خنده یه جور صورت فیکه علاء الدین قصه بود تویی برده ی غول ؛{همخوان: آرمان اپیکور}؛ یه گرگ بارون دیده تو جنگلای سرد یه بغض بهش آروم میگه بخند الان به درد بشکن جلوت دیوارو بزن بکش اینارو تو دیگه پادشاهی از الان به بعد ؛{پس همخوان: آرمان اپیکور}؛ پادشاهی از الان به بعد دیگه پادشاهی از الان به بعد ؛{قسمت دوم: صادق}؛ درخت دو طرف یه جاده ی صاف رو صندلی بقل یه ماده ی داف هردو لال قفلیه راه زندگی تخمته گاز بده اه اینه داستان اینه داستان دشمنت روبروی دشمنت وایستاد این وسطاهم واسه توعه بازتاب پاشو ماعقب جلوعیه واس ماس ذوق نکن بابا رسیدم منم به هرچی که رسیدیو میرسن بعدا ا رو گوزن و باقیشون پپن حوصلم نکشیده کشیدم عقب من دلم تکون میخواد تکون بیشتر از اون صندوق لعنتی بتکون بتکون بقلیتو بتکون اگه نتکونی میده بت یه تکون یه رول هل میده صاف تو ریه با اون جی جی کون پاندولیه عشقشه فقط چاک تو سینه فاز جمعشون پانتومیمه اوق، آخه انقدر شنگول از تو فرار از من انگول سریال تازه شروع شد بازیگر بحث این قسمتم میذاریم کمبود ؛{همخوان: آرمان اپیکور}؛ یه گرگ بارون دیده تو جنگلای سرد یه بغض بهش آروم میگه بخند الان به درد بشکن جلوت دیوارو بزن بکش اینارو تو دیگه پادشاهی از الان به بعد ؛{پس همخوان: آرمان اپیکور}؛ پادشاهی از الان به بعد دیگه پادشاهی از الان به بعد ؛{پل: آتنا اپیکور}؛ این قاتله دنیای دروغه دورته زول بزن تو چشماش اون گرگ وجود خودته یه نمه علف هرز اینجاس تو دیگه جای صبر نداری دیگه دیره وقته نمونده پس اینکارو به فردا نذاری ؛{پایانی}؛ بذاریم کمبود از صدای اذون تا ناقوس کلیسا