؛[مقدمه]؛ هنوز دروغ میگم همون مشکل قبلی هنوز دروغ میگم همون مشکل قبلی هنوز تو روت میگم اینا مشکل من نیست همون مشکل قبلی ؛[قسمت اول]؛ گیجگام تیر کشید زیر میز مچاله ورق راضی نیستم ناامید از هر طرف پاچهی رعیت پارست از دست منم بر نیومد بخیه با یه نخ وصلش بزنم هنوز مغرورم به هیچی کمکی نکردم به هیشکی نمکدون من شکست و شوره بوی دهنت انکار میکنم که خوش یمنه قدمت تو جیبمونه فقر فقر بریم دست بعد بعد تمام هیچیت رو بباز تو شرط اول منم نمکدون شکستم چشایی رو خیس کردم بار گناه رو دوشمه به سنگینی هیچی دلم تنگه واس کودکیم همون مشکل قبلی بهونههای الکی همون مشکل قبلی همون مشکل قبلی ؛[قسمت دوم]؛ بهم گفتن یه اشتباه رو دوبار نکن تکرار شعار دادم هزاربار که خالی نشه تهران حقیقت اینه که این شهر یه اشتباست جوونی منو کشت ولی باز کردم انکار نشستم نوشتم یادم رفت قلب پدرم نمازای مادرم تصادف برادرم یادم رفت چقدر دستم رو گرفت خواهرم خواهری که نداشتم که بکنه باورم تنم نلرزید بدنم نفهمید تو گوره همون بامدادم من که هیچوقت نفهمید غروبه ای کاش میخ من تو این سنگ نمیرفت نفهمید فرو رفتنش به معنی سقوطه هنوز همونم که بودم همون مشکل قبلی با خودم درگیر نه تاریکم نه روشن همون مشکل قبلی ؛[قسمت سوم]؛ دوست دارم یه صندلی بذارم زیر پات بشینی زیر بام این خونه منو ببینی بینقاب ببینی هنری که ازم میریزه چه مشکیه لخت بشم به هیکلم بخندی بیلباس بدون ترس بدون صبر من خندههامو کردم وقتی آخر میشدم بدون جر و بدون بحث چون بردن یه خوابه حاکم بیداره تو قدرت مدال ندادن به شهیدی که دشمن داده چون ما خوبیم اونا بدن پس عقل حکم میده تمام مدالا مال ماست وقتی خشکسالی میشه میشن تشنهی ترفیع همون مشکل قبلی همون مشکل قبلی همون مشکل قبلی