Ø›[قسمت Û±]Ø› Ù…ÛŒ دونم بیمارگونه ست ولی خالص ولی جالب بعضی وقتا یه کسی رو Ù…ÛŒ سازم تو خودم Ú©Ù‡ خودمو بکشم به چالش من از این جنگ معنی Ù…ÛŒ گیرم من از این Ùرهنگ میام کودکیم تو عمق Ùکرم Ùریاد Ù…ÛŒ کشه جنگ Ù…ÛŒ خوام من از اون زخمیام Ú©Ù‡ دلمو خوش Ù…ÛŒ کنم به سختیام واسه غصه نخوردن کنج اون Ù‚Ùس ارزش ساختم از بدبختیام این دÙعه نوبت تو بود بیا بجنگیم اگه بدت نمیاد Ùقط از من دلگیر نشو تنهام نذار برگرد بیا Ø›[همخوان]Ø› برگرد برگرد ببین برگرد من یه کسی رو Ù…ÛŒ خوام باهاش بجنگم تو Ù…ÛŒ تونی اونی باشی Ú©Ù‡ این بیماریو درک کرد Ø›[قسمت Û²]Ø› من با جنگ زنده Ù… تو امیدوار به ØµÙ„Ø ØªÙˆ امیدوار به من من امیدوار به تو بگو Ú†ÛŒ Ù…ÛŒ مونه تش؟ بگو باقیشو بگو Ùریاد بزن، خالی شو بگو شاید همین شروع بØØ«ÛŒ باشه بینمون شروع Ú©Ù† بازیتو ببین این خود منم زاده شهر هرت زاده اشتباه اینم خوب Ù…ÛŒ دونم Ú©Ù‡ آب به رود برمیگرده یه روز ولی این ماهی مرد تو ساخته مغز من من ساخته مغز جامعه Ù… همه تغییر Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ خوان اما من تغییر Ùکر Ù…ÛŒ خواهم برگردی Ø›[همخوان]Ø› ببین برگرد برگرد من یه کسی رو Ù…ÛŒ خوام باهاش بجنگم تو Ù…ÛŒ تونی اونی باشی Ú©Ù‡ این بیماری Ùˆ درک کرد