Ashoob - Ham Ghataar lyrics

Published

0 175 0

Ashoob - Ham Ghataar lyrics

بخش نخست : میگن وقت طلاست ، ولی زمان نظاره گره / شکنجه گره ، میخواد مارو به گا ببره منو دست ننداز ، دست انداز ، هست سر رام ، ردّم زندگی از مرگ اضافه تره برام اهل شهر غم ، یه بدشانس فانی / Rest In Peace شده بعدِ خاکسپاری نفس تنگ ، گوشا تیز ، صدا در نمیاد ، هیس نه حرف هست ، نه حسابی فقط بدن سرده حسابی اضطراری ، وقت کم ، زندگی داره در میره / برو پِیِش بشو درگیرش ولی من میگم در گیرِ طناب وقت / نباشم آزادم هرجا برم آره از دامِ ترس نترس ، حرف نزن حرف حق نزن ، دِ دم نزن نفس نکش ، نفس نفس نفس نزن اگه منُ فرض بگیری عزرائیل / هرراهی بری تش منم بخش دو : من ، هم قطارِ مردگانم فراز تپه های شوربختی کلبه دارم تمام هیزم های جنگلم رو شعله دادم ولی هنوزم رویِ دیوارم یه جغدِ با من نشونه خوبی نی ، با اینکه جغده شومی نیس آره من دست شستم ، باور کن ، خونی نیس دستام نمیفهمی چی میگذره تویِ این قطار جاده بن بسته حاجی تو هم مردی شوخی نی من ادعا ندارم چون ، هیچی نیستم منُ ملامت کن دیگه ندارم اون طراوتُ ، دیگه ندارم اون سلابتُ سلامتُ ، ندارم چون ، هنوز نکشتم بلاهتُ الان میترسم شبا از صبح / الان میترسم شبا از صبح صبح نمیشه مرد ، صبحم مرده پیشِ من من از مرده ترس دارم اینم خورده نیش عقرب ولی به هم قطار پشت نمیشه کرد هرچند اونی که شده با من سوار کشته میشه تش ، اه