[قسمت اول: تهمـ]
سردرگُمی دنبال جواب مساله
گريزون از تله
چون اين تو از همه
جدا -ِ فازت
دنباله داره راهت و بت خدا نظاره داره كارتو شروع كردى وقتى بچه بودى
نزدى مثل بقيه حريصا زجه زورى
با اينكه
ديدى اَجله تو راس، پاى عقربه رو گازه نبود عجله تو كارت، زدى لگد به روزا
بود فكر جلو تر از سن
ذهن جلو تر از چشم
زندگى راه مردن
انتخاب بهترينش ميگى
خودم شاهم خودم سرباز سخن سر باز بكنه دهن باز هنر هرجا باشم جريان برپاس
هرجا باشم جريان اونجاس
هرجا باشم جريان اونجاس
بشنون صدامو همه جا دوباره وليكن من
خيلى موقع ها دنبال دليلم
تا از اين راه لعنتى بكشم بيرون بعد
يادم مياد همه اينا به چه شرطى بود
نه نه نميتونم استعفا بدم
كلمات قابل استفاده ان هنوز و من توى تست كارمم، قصه دارم، ته استكانم يخ
كه نصفشون ميخوان مثه ما بشن
چيزايى ميبينن انتظارشو ندارن
ميبازن اعتماد به نفس
كه تو ارتفاع پست ميخورن زمين و ميبرن چون نميتونن حتى تا نصف راه برن
لعتنى ول كن پس استعداده سالو جاش
تو ببين كي استعداد قرنه
بدون چس ناله رك قاطع خشاب پر واژه هنرش پست و كنگ كارش مد رونو و نو
رو تنش ثلث باشه تو وطنش سر پست حاضر
هنرجو بمونه باقى حتى اگه بگن استاد بش
[همخوان: مجیکو]
آينده تو سرش ميرسه به هدفش
ميرسه حتى اگه سخته راه سفرش
يه روز صبح
(يا)
يه روز ظهر
(يا)
يه روز شب
(آه)
ميرسه بالاخره
[پل: ویولاویا]
هیچ چی و یا همه چى
مغز هیستریکى
من لحظه رو ميگيرم
جنگهايى درونمن
هرگز آرام نميگيرم
هرگز ناپدید نميشم
تنها پاسخ اینه
که نه طلايى در نقره وجود دارد
و نه حسى
[قسمت دوم: جیدال]
يه روز شب
يه روز صبح
يه روز رد
يه روز قفل
يه روز بد
يه روز خوب
اصلا روز ها مهم نيست
چون يه روز اون مى رسه به هدفش
بقلش ياراشو سختیاشم همه عقبش
صداشم پخش هميشه تو وطنش
نه ترسش غلبه نكرد به خواسته هاشو
شرفش هنوز يه اصله براش
حرفشم حكم يه سنده ديد
بدنش در بنده مغزش پريد
مثل پرنده، برنده تيمشه چون
از اولش بازيشو خوب بلده
لعنت به هرچى جلوشه و هر چى حرفه پشتش چرنده خودش مى دونه كارش در حده ببين
.. دشمن داره زياد ولى باكى نيست نه
.. ندونى حدتو مى پيچه بهت خاكى نيست نه
.. اون بايد بِبره و غير از این راهى نيست نه
هميشه پايداره نمى ره از بازى هيچوقت
[همخوان: مجیکو]
آينده تو سرش ميرسه به هدفش
ميرسه حتى اگه سخته راه سفرش
يه روز صبح
(يا)
يه روز ظهر
(يا)
يه روز شب
(آه)
ميرسه بالاخره