؛[قسمت اول]؛
پا رو گاز، دنده چهار، تو و یه بدن داغ
یه صدا که میگه منتظر نباش
خیابونا مال توان، زیر چرخاتن
قبلا عاقل بودی، ولی الان نه
سر تکون بده دیوونه تر شی
فرار میکنی نمیدونی از چی
فرمون و یه ضبط، رفیق هر شب
با یه باک بنزین لیتری هفتصد
مدرس، صدر، چه آدم مرد
سه صبح مغز تو رد رد
اون دنده رو بده پنج لامصب
اونایی که بیدارن، با منن
کی میدونه ته دلت چی میگذره
وقتی با نور بالا میبیننت
وقتی به خیالشون میگیرنت
اصن حرفای تورو الان کی میشنوه؟
؛[همخوان]؛
کلاچ، گاز
کلاچ، گاز
برون و منتظر نباش
کلاچ، گاز
کلاچ، گاز
بخون و مضطرب نباش
؛[قسمت دوم]؛
منتظر چی ای؟
سبز بشه چراغ؟
بغضت بترکه پر اشک بشه چشات؟
یه لحظست!
یا میمونی یا میری
حداقل تصمیم میگیری
ما که ماشین نداریم
تو برون جامون
ته دل ما همیشه دو قرون جا بود
واسه همه اونایی که بریدن و موندن
تنها نذاشتن ولی تنها موندن
کلاچ، گاز
کلاچ، گاز
کجایی داداش؟ حواست کجاست؟
رفتی تو فکر؟ یاد قدیم؟
یاد یه خاطره ای که خاکش کردی؟
یاد حرفایی که زد
یاد چند سال قبل
پاتو از رو گاز برندار
هنوز باهات حرف دارم من
؛[همخوان]؛
کلاچ، گاز
کلاچ، گاز
برون و منتظر نباش
کلاچ، گاز
کلاچ، گاز
بخون و مضطرب نباش
؛[قسمت سوم]؛
همه عقده ها موند تو دلت
این همه سال زحمت بکش
مغز رد بده، اوضاع بدتر بشه
پس رسمشه
یه کامارو اس اس از بقلم رد بشه
اسمشم نمیتونم بگم اصن چون
سینم میزنه، ولی هنوز سینم میزنه
واسه جنگیدن
واسه همه کارایی که مشتی ان
دم اونی گرم که فهمید خوب نیست و، تغییر کرد
بری یا بمونی، واسه کسی فرق نمیکنه
ولی اگه میخوای بری، منتظر نباش
برنده، وقت نمیکشه
؛[قسمت پایانی]؛
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز؛کلاچ، گاز
کلاچ، گاز
کلاچ، ...