؛[قسمت اول]؛
قدمام روی زمین، سنگینی میکنه
حرف نزن با من، من توی خلصم
یه چیزی مثل خوابم
این یه توهمه که خیلی ساله دارمش
خ، دال، الف
آدمارو آروم میبینم
من توی این بیابون، بارون میبینم
من خود فردام
روی دیوار جادو میکنم، مثل اسپری تنهام
این صدای سمای صوفی دور آتور
راس چرخ درویش، دور آتیش
توی این جاده فقط یه تیر مونده که رد کنم
اون تیر شفاس، تیر خلاص
بی حس شدم، هیچ حسی رو نمیفهمم
به اسم خودت قسم، از هیچ احدی نمی ترسم
چه ابهتی داره اسم شما
خدا، خدا