؛[رض]؛
هنوزم داستان همونه
رض ضد زمونه
خلاف جهت مثل خود قزل الا
حداقل یه لحظه میری بالا تر از سطح آب
میفهمی کجای میفهمی فقط یه لحظه است که جدایی
شیرجه رو با شکوه
منظره باشه کوه
بعدش توي رود راهي دریایی
زیر پوست ایم و رنگ وارنگه
هر رنگیش بیاد بیرون قشنگه
هیپ هاپ از تو من رد شد
کل شهر باهام بد شد
وقتی رپ فارس شد گوشها خط شد
گفتیم شنیدیم طعم شو چشیدیم
این دیوارو تا سقف بشه بچینیم
هستیم و به همین بودن راضی ایم
هزار تیکه ایم متوازی ایم
؛[همخوان]؛
یه دیواره یه دیواره
که پشتش هیچی نداره
یه دیواره یه دیواره
که پشتش هیچی
؛[نوید]؛
پشتم به دیوار
گرمم به آتور
لبخند به چشم های شرمنده هاتون
صدر ام من صدرم
نوید و صبرم ایوب و رد کرد از رو نرفتم
پاییزم و الانم آبستن بهارم
ظهر داغ تابستون خنکی هوا ام
سردم من سردم
نویدام وتلخ ام
از هفت رنگ آسمون عاشق زردم
زرد مثل آبان زرد مثل آجر
خورشید هم تو آسمون هم شکل ما شد
زرد مثل اراده زرد مثل دیوار
جاش خالی اون که خشت از جسمش میزاشت
جدا شدن بد نیست
جدا مثل تقسیم
دیوارهای دور تر خونه های بعدی
ولی هرجای دنیا باشیم جدا نمیشیم
مثل دیوار چین سفت تر و طولانی میشیم
؛[همخوان]؛
یه دیواره یه دیواره
که پشتش هیچی نداره
یه دیواره یه دیواره
که پشتش هیچی