؛[قسمت اول]؛
از خواب بیدار میشه یه لبخند رو لب
سرحال آرومو آروم صبحونه رو میزنه
حاضر میشه بره سرکار
هوا خنکه یه نمه باد میزنه تو صورتش
تا که میشه دره باز
گل و بلبل همه چی و
از صدای خنده ها پر شده
میرسه دم بانک میخواد حسابشو
واسه چک ته ماهش پر کنه
یه صدایی میاد تق تق
میخوره زمین دچار شوک شده
بی خبر از همه جا
یکی میاد میگه سلام
من فرشته ی مرگم
از خواب بیدار میشه
هنو پا نشده خسته س
دو سه هفته س بی خبره از بچه ش
واسه از دست دادن هیچی نداره
همین روزاس که صاب خونه
اساسشو بریزه تو خیابون
پره صدا خنده س
انگار همه دارن میکنن مسخره ش
چند ساعتی قدم میزنه توی شهر
دسته عرق پا شل شده
چشماش قفل شده به در بانک
میره تو میکشه اسلحه رو
داد میزنه میزنم هر کی رو که باشه سرپا
یکی این ساکو پر کنه
موقع در رفتن یکی واساده سرراه
میده مغر رد
تق تق
؛[همخوان]؛
یه روز معمولی تو شهر
یه روز خیلی معمولی تو شهر آ
یه روز معمولی تو شهر
یه روز معمولی تو شهر
یه روز معمولی
؛[قسمت دوم]؛
میکنه چشم باز با صدای پرنده ها
وسط پارک مستقیم میره سروقت پایپ
الان یه چن وقته که پاشو نذاشته تو خونه
آواره ی محله هاس
هنو هیچی نشده نسخه
باس بره طرفه کاسب
دم تونل سرد یه راه پله س
اونجاس محل کارش
لاغره مثه قلم قدم میزنه انگار رو تن شهر
داره مینویسه من بدم بدم
تلو تلو میخوره میپیچه به خودش از بدن درد
میرسه دم تونل
هنو چند قدم نرفته
یه نور قرمز یه ضربه شدید
میشه نقش زمین
چشش وا بوده
کل شب شیفت
دم صبح شده موقع تحویل
بی سیم زدن که یه نفر خورده گوله
سریع کمک نرسه بهش مرده
پاشو میزاره رو گاز
این چیزا براش روزمرگیه
تو فکره که با این اضافه کاریا واسه ازدواجش
پول جمع نمیشه
عاشقه توی فکرو خیالاش غرقه سریع
میره لاین ویژه
تا که شر ترافیک سر صبح طهران کم شه
ولی یه ضربه شدید
؛[همخوان]؛
یه روز معمولی تو شهر
یه روز خیلی معمولی تو شهر آ
یه روز معمولی تو شهر
یه روز معمولی تو شهر
یه روز معمولی