ای خدا رحمی به فریادم برس
گشته لبریز کاسه ی صبرم ، به دادم برس
تو تصادف تمدن ، میون یه گله مفت خور
له شدیم ، داغون شدیم داور به بیدادم برس
ای خدا گو چاره ی دردم کجاست
آتش گرم فزونه این شب سردم کجاست
یا زمستان را بهار کن یا تورم را مهار
یا بگو ما بچه کردیم و ره برگشت کجاست
وضع دنیات که همش نارنجیه
امنیت کو راستی کو و عدالت چی چیه!
مهلت آژانس تموم شد موعد تحریم رسید
یا که ساحل بیاره اینجا آفتابه دار دم مسجد کیه!
شستشو یا که فرار مغزهای پسته ای
کله شقها پاچه خواران کشتزار هسته ای
پوست ها کنده شده روده ها بندهای رخت
خشکیده شیر دون کشور از فرط سیرابیه نفت
ای خدا این وضع و سامانی بده
این غم و اندوه و پایانی بده
کهکشان راه شیری ، زندگی یا که اسیری
مرخصیه بی حقوقی طول درمانی بده!
پس کجاست اون کشتیه نجات ما
رونقِ زندگیه کسات ما!
توی قحطیه محبت سر دروازه دولت
پاتوق زور گیری و حال گیری شد از حال ما
ای خدا رحمی به فریادم برس
ما گرفتار کیا گشتیم ، به دادم برس
دلا از سنگ کله از گچ صورت منفور تیکش
له شدیم داغون شدیم ، داور به بیدادم برس
شستشو یا که فرار مغزهای پسته ای
کله شقها پاچه خواران کشتزار هسته ای
پوست ها کنده شده روده ها بندهای رخت
خشکیده شیر دون کشور از فرط سیرابیه نفت ...
نفت...