تو چشمهاتو میبندی و برکه پر از آب میشه؛
گم میشه پولکِ طلائی
بادِ سردِ دِیْ، تو گلوی نِیْ،
ماهِ من، ماهِ نو کجایی؟
به تنِ ابرِ سپید، زخمِ نیزهی سیاه؛
تو افق غرق میشه چشمهات
داسِ شب گذشت از کویر و دشت،
ماهِ من، ماهِ نو کجایی؟
ماهِ نو، ماهِ نو سرزده بیرون
مزرعه تو خوابه، مستِ از شرابه
سر زده بیرون ماهِ نو
طرحِ یک لبخند دور، تاب میخورد تو آسمون؛
توی پهنهی سیاهی
من پلکهامرو میبندم، تو تاریکی میگردم
ماهِ من، ماهِ نو کجایی؟
میخراشی تنش رو، میچکه رو مزرعه؛
خونِ شب تو رگهای تاک
گل میده ستاره، آسمون میباره
ماهِ من، ماهِ نو کجایی؟
ماهِ نو، ماهِ نو سرزده بیرون
مزرعه تو خوابه، مستِ از شرابه
سر زده بیرون ماهِ نو