آدمای تنها، آدمای غمگین، آدمای خسته
آدمای عاشق، چشا كاسهی خون، دلا شكسته
آدمای پولدار، آدمای بی پول، تو فكر تجارت
آدمای مهم، آدمای جدی، عقدهی حقارت
اینجا هیچكی سر جاش نیست
خلبانا جاشونو عوض كردن با رانندههای تاكسی و كامیون
حتما باید بیمزه و جلف باشی تا بری تو تلوزیون
دكترای برجساز، خونای آلوده، فروش اعضای بدن
سوگند بقراط؟ بیخیال برو دنبال پول به جیب زدن
اینجا هیچكی سر جاش نیست
مهندسا زدن تو كار واردات و صادرات
فاشیستای دیروز امروز شدن رهبر اصلاحات
مهم نیست كه بلد نیستی حرف بزنی و تازه اومدی تو شهر و اینا
فقط كافیه، فقط باید چشات آبی باشه تا بشی هنرپیشهی سینما
اینجا همه جورهشو داریم ولی هیچكی سر جاش نیست
اینجا همه رقم موجود است ولی كسی سر جاش نیست
حالا
اونایی كه یه كاری بلدن همشون بیكارن
مسولین زیربط یا رفتن مرخصی یا نیستن و بیمارن
اگه هیچ كاری بلد نباشی میشی معاون یا مدیر
كارای بزرگ دست آدمای حقیر
دلاكای حموم زدن تو كار كلاس تیام و طب سنتی
درویشای آپارتمانی، خطبهی عرفانی، نمایش عهد
بوكسورا و كشتیگیرا اكثرا نمایندهی مجلسن
مشكلاتو فیتیلهپیچ میكنن و حساب دشمنا رو میرسن
دیپلمههای بیكار فراری از سربازی
دون ژوانای كرج قهرمانای دختربازی
دبا بدی
باد فتخ
چاه نفت
پول كشك
آب سرد
چرك ذخم
بندِ رخت
دا بادا دیبی
اینجا هیچكی سر جاش نیست
اینجا هیچوقت هیچكی سر جاش نیست
اینجا همه رقم موجود است ولی هیچكی سر جاش نیست
خوبه كه بنده هم برم مدتی دكتری كنم
یا بروم تو سینما هر شبه آكتوری كنم
آخه چرا خجالت بكشم یا بكنم رودرواسی