؛{مقدمه: آرش دارا}؛
راست گفتی بهم همیشه ولی من
جز از رقصِ زیرِ بارون خیری ندیدم
صد بار گفتم این بار، بارِ آخره
مَستیم از شراب نبوده بخواد بپره
؛{همخوان : آرش دارا}؛
من سر و باهوشم من سر و باهوشم
تو دَوران روز ، یه لبخند خاموشم
ادما دیوونن ، این آدما دیوونن
دیگه گوش نده به اون که میگه آرزوهات پوچن
؛{قسمت اول : زخمی}؛
(بنی آدم اعضای یکدیگرند)
میارم ، آرامش با اعتماد و احترام
مستقیم از شروع با انگیزه تا انتها
آزمایش و امتحان ، جبر و ضرب و احتمال
میسازم تشابه ، بی جرّ و بحث و انتقاد
دهکده، اجتماع ، روشن مثل ماه
میکنیم و تاریکیو هُل میدیم توو قصه ها
خطا کار و تمرین ، نه تنبیه و انزوا
تشویق و احترام تا باز شه میل و اشتها
مرتب با انضباط ، ارتباط و ارتقا
میکاریم رو زمین و میکشیم تا ارتفاع
چون
؛{قسمت دوم: مهراد هیدن}؛
قحطی نیس وقتی سیل پشت هم بیاد
ژوپیتر جاذبه سنگین وزن زیاد
میسازم وسیله شهرک تاسیسات
لیاقت ، نخبه ترفند ، تجهیزات
سر و تهش همونم ، یه اژدهاست درونم
بی دردسر روونم ، خوش اشتها معجونم
قانع نیستم معمولاً ، چون کاری نیست که نتونم
سنگی نیست که خرد نشه ، طلسمی نیست که نشکونم
راهی نیس که باز نشه ، یا مسافتی طی نشه
یا حس و حالی حس نشه ، چه عشق و حالی توو قصشه
؛{همخوان : آرش دارا}؛
من سر و باهوشم من سر و باهوشم
تو دَوران روز ، یه لبخند خاموشم
ادما دیوونن ، این آدما دیوونن
دیگه گوش نده به اون که میگه آرزوهات پوچن
؛{قسمت سوم: زخمی}؛
آرامش بهتره ، التهاب و دلهره جاش نیست توو دهکده
ساختن قشنگ تره
مرسی از بلبلی که خوند کسی أ دِه نره
دمش گرم دستی که نوشت کسی أ ذهن نره
مرسی از پاسبون ، که کل شبو قدم زد
امنیتو رقم زد تا کسی خوابش نپره
اینطوری درست تره ، اینطوره عمیق تره
دهکده با آرامش ، از پایه سفت تره
فردا نه امروز ؛ بعداً هم نه همین الآن
ساخت و ساز و کشت و کار توو همین جا توو همین وَرا
؛{قسمت چهارم: مهراد هیدن}؛
یه آدم درست توو جای نادرست
گُل در میاره از شن و خاک و رس
چه فایده توو گاریه با چرخ و مُهر ساییده
چه نظمی وقتی هرج و مرج توو فرمولش اساسیه
حرف و لفظ که عالی ولی ترجمه رو وا میده
آرزشو خواب دیده ، به ماهی دریا آبیه
کلی بحث و حاشیه توو فیلم و صحنه سازیه
همش با قصد خاصیه ، هر چی که دلش خواست میگه
بگو توو این نقاشی با چه رنگی باشم قاطی ؟
الان سوال نپرسم جواب بدم توو فردا چی
؛{همخوان : آرش دارا}؛
من سر و باهوشم من سر و باهوشم
تو دَوران روز ، یه لبخند خاموشم
آدما دیوونن ، این آدما دیوونن
دیگه گوش نده به اون که میگه آرزوهات پوچن
؛{پایانی : آرش دارا}؛
راست گفتی بهم همیشه ولی من
جز از رقصِ زیرِ بارون خیری ندیدم
صد بار گفتم این بار، بارِ آخره
مَستیم از شراب نبوده بخواد بپره