خرج میشه راز بقا
اندیشه واسه خلا
همه چی واسه آقا
رسانه نا رسانا
پشت تیریبونا عتیقه های حراف
میره جلو عجیب کار زمان
تا خون از تو شقیقه هامون درآد
میذاره ترس دیگه پا به فرار
آه بزنیم داد
یکمی خالی شیم چون قرار بشم تش حاجی یه وری خاک
تا وقت هست پس بهترین کار اینه
من دنبال بهترین قافیه واسه بیان دردام
توی بی کران فریاد
فقط تو یه دفعه بشنویش کافیه
سلولم میکنم جون
کنارم سایه ها میشن عروس
روی سرم میذارن تاج تاریکیو دیدم بیشتر از نور
تو این دخمه ی نفسگیر
توی تنم رمق نیست نمیدونم
که راه کجاست
یه چاه میبینم میپرم توش
تو زمین خستگی
باورامون قد کشید
من درکو درک کردم
اینو دیوونه ها میفهمن خوب
نمیشه حسرت کشید کل عمر رو رد بشی
از همهچی بعد خستگیش بمونه تو تنت
یه روی خوب اگه این سکه داشت تا الان میومد
قسم به خطکشیه رو کره ی زمین
مرز چیزی جز وحم توی مغزت نیست
وطن همه ی ادما سمت چپ سینشونه
این یعنی قلب رفیق دنیارو بهتر ببین