خوابم میاد ولی میزنم بیرون
کف آسفالتو با قدمام میکنم بی جون
دلگیر از این بی هدفی پوچ
امشب کل خیابونارو من میخرم بی پول
یه گدا داره تو بیست قدمیم جون میده
هنوزم دستاش دراز واسه پول
تک تک ثانیه هاش داره دود میشه
آخرم میمونه یه جنازه لای جوب
تا یکی ببینش زنگ بزنه به صد و پونزده
بذارنش رو برانکارد ببرن سمت خونش
از نوع ابدیش که بستگی داره به
اینکه اگه خانوادش پول قبر جور کرد
نیاد سرتون درد
ممکن قربانی بعدی خود شما باشین
تو او این شهر تو زرد
که همه مرد خوبن که همه پهلوونن
ولی وقتی وقتش برسه بهت رحم نمیکنن حتی سر سوزن
فکر نردبونن که ازت برن بالا بعد بکوبنت زمین
تا همیشه خود سر(خودسر) بمونن
به خیال خودشون دمشون گرمه
به فکر گذاشتن کپه روی پر غون
تا خستگی بیاد از تنشون در بره
تو تن اون کس که توی تله بود مرد
تا وقتی غریضه هست
مریض شهر درست شبیهه جنگل
تا وقتی غریضه هست
مریض شهر درست شبیهه جنگل
تا وقتی غریضه هست
مریض شهر درست شبیهه جنگل