یه حسی دارم که تو نمیتونی درک کنی
زندگی بین یه مشت کثافت و جنگ و جیغ
هرجای دنیا بخوای بساطتتو پهن کنی
توسط یه موجود قویتر جمع شدی
به چشمات قسم اگه اعتماد کنی
به چیزی غیر پات باس به عقلت شک کنی
اگه تو کلت مخ داری راتو بکش برو
حالا مختاری اگه نه که سگ خوری
یا پرتو میچینن یا اسیر بند شدی
یا مجبوری عمر رو دیگه با قصیده سر کنی
مثل من و افتادن تو مسیر بد دوری
که چشمای لعنتیم تو هر پیچش مرگو دید
هراز این جاده پر از شیب سخت و پیچ
تا بخواد پات ترمز رو پیدا کنه تو پرت شدی
بخوای یا نخوای تو هم از این مردمی
ولی زندگی تو اینجا یه کلمس وقت کشی
اینجا بشی بیدار میدن جوابتو با دار
رو گردنا سفت میشن طناب گناها
میگن بدرود منطق و سلام به خرافات
اینجا باید جمع کنی حواستو داداش
اینجا بشی بیدار میدن جوابتو با دار
رو گردنا سفت میشن طناب گناها
میگن بدرود منطق و سلام به خرافات
اینجا باید جمع کنی حواستو داداش