من یه آدمیزادم ذاتا یکمی هارم وژدانو دادم آهنی باشم من یکمی سادم تو خودم فقط به بیرون کاری ندارم من یه آدمیزادم ندارم جایی برای غم من از خاکم که تف شیطون بهش رحم نکرد من یه آدمم مث تو ولی بهم دست نزن این یه خطره مث یه زخم بازه روی روحم این آدم وقتی آدمه که جیباش پر پولن من یه آدمیزادم تو کل شبا بی خوابم می خوام بمیرم ببینم ندارم ماتمی با اشک دیدم فراتر از حد تصور ذهن فاسد که هم سن من بده افسارشو به یه کاسب که دست ردو نزنه به سینه بدیو راحت ببینه می میره تو کفن بعدی میاد و میره عزرائیلم پیر میشه وقتی آزادی به رنگ سنگ قبرم گیر میده من آدمم و یه چوبه ی داره ته عمرم که جای بغضو میگیره یه طناب وقت مردن من یه آدمم حتی وقتی که زیر پام می زنن منو دار میزنن یا پشت میله ها می برن من دنبال آزادیم همونی که مال همست آزادی یه گلولست تو کمر برادرم یا خواهرم که سر جا آبروشو می برن یه پدر خم از کمر پر کبودی رو تنش تا چشامو وا کردم از دنیا ندیدم عشقی اوج لذت من خلاصست تو رابطه جنسی به یه سنی که می رسم میپاشن رو تنم بنزین من خوراک آتیشم، آتیش لایق بهشت نی از شر حوریای بهشت و معتقد به دینم الآنم تو فکر یه جندم که تو خیابون دیدم من پاکم و این پاکیم از بوی بد اسارته این جهنمی که میگن همینجاعه کنارمه من یه آدمم و پنج تا قاره دیگه مث منن با بعضی دوستم بقیه گلومو می درن واسه عبرت بقیه پوست تنمو می کنم واسه آزادی صدام شده سرمو می زنم من یه آدمم یکم شبیه فرشته مرگ مث حسی با قلم دنبال نوشته من من یه آدمم دستمو به ماشه یه گلوله حرومش می کنم تا به راحتی زندگی شه تموم به راحتی، آره به همین راحتی نفس میگیرم دل میشنکنم به همین راحتی حتی راحت تر از این که میگم به همین راحتی عادته واسمون همنوعا رو به زمین بزنیم من یه آدمم کلی سوال تو مخ من بیداره چطور میشه آدم بین آدما طاقت بیاره آدم بودن بین آدما عالمی داره فقط اون که نمی فهمم معنی آدمیزاده