؛[مقدمه: یارا]؛
همون مشکل قبلی
یه عمر یا سر تکون دادی یا سرتو تکون دادن
ضعیف قوی ضعیف قوی ضعیف قوی
همش تضاده تا اینکه یه روزی از راه میرسه
که نمیدونی دیگه نمیتونی...
؛[قسمت اول: بامداد]؛
که نیست هیشکی پیشم
نیست حواسم پیش هیشکی بیشک
فقط به این حواسم هست که حواسم نیست به هیچی بیشتر
از رپ، از بحث راجع به دوتا اثر
میزنم دم ازش
ارزشام رو پیدا کردم
کیف کردن
حال کردن
پیدا کردم جدولا هم مثه سوالمن
سیاه سفید، آره یا نه
باید حفظ کنم انگار وسط امتحانمم
بریزم عرق واس هر بدی که نیاد طرفم
تنمم خشک کنم بوی بد نده بدنم
من بیشترم بلدم از طرفم فقط فرق
بین تعداد طرفداره که عقل به چشمه
چشم به عشقه
عشق زرشک هه
هر کی وفا رو کرد بگو بیاد طرف منم
اصلا طرفدارش منم
من چقد میفهمم من چقد خفنم من چقد رو مدام
تماشا میکنم خودمو تو سینما سه بعدیام
چه رپر خوبیام
چه بمبیام
؛[قسمت دوم]؛
خیلی جاها میرم غلط
دیگه نیستم مثل قبلا
که همرو بودم بلد
همین بالا توی سرم
خورد میشم آرد الک
میشکنم با ترک
یه بچهی ترد شدم
به همه جا میگم درک
حواسم اینجاست و میرم پای هدف
کجاست اون جایی که راهیه بدنم؟
بعضی وقتا خفم میکنه
حس اینکه همه دورم بام بدن
یه چیزی جور در نیومده
تن منم بهم میگه تنومنده
گلوم تازه نمیشه و در اومده
مو از زبونم چه کاری بر اومده؟
اگه خوبا زیادن پس بد منم
اگه بدا زیادن من بدترم
من کیم؟ تو چی میبینی؟
بهم بگو منو دوست داری یا حرف نزنم؟
اگه بفهمم گنجم اینجا نیست مگه میشه جاهای دیگه رو با دست نکنم؟
مهم نیست کی میگه
مهم اینه چی میگه
یکی میگه موندگاره ولی دستش بلیطه
به کدوم اعتماد میکنی؟
عملش یا حرفش؟
قلبش یا مغزش؟
گرمش یا سردش؟
لبخندش یا زخمش؟