درياب که از روح جدا خواهي رفت
در پرده اسرار فنا خواهي رفت
مي نوش که نداني ز کجا آمده اي
خوش باشي نداني به کجا خواهي رفت
این قافله عمر عجب می گذرد
خوش باش دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد