وقتی من میگم نمیخوام تو بمونی
دل من میگه بمون با بی زبونی
من دوست دارم ولی بهت نمیگم
دست سردمو به دست تو نمیدم
تو اگه با من باشی قلبت میمیره
گرمی قلب تو رو دستام میگیره
چی میشد اگه تو رو زودتر میدیدم
حالا میبینم تو رو ولی خیلی دیره
بین ما یه عالمه راه درازه
دل من باید با این دوری بسازه
من بهار و توی قصه ها شنیدم
تا حالا صد تا خزون سرد و دیدم
تو هنوز اول این راه درازی
ولی من به آخر جاده رسیدم