Dejag - Yek Etefaqe Sade lyrics

Published

0 117 0

Dejag - Yek Etefaqe Sade lyrics

؛[بخش اول]؛ این یه اتفاق سادس رو یه نصف کاغذ یه انقلاب تازس تو یه فکره نارس یه ترانه خام از ته یه کیف پاره که بهانه پا پس نکشیدن واژس یه سرکشی تازه وسط ترس جمع حرف بی اجازه وسط زنگ جبر تو رو نویسی میکردی از رو تخته من یه فرفره ساختم بجای مشق شب از وقتی بودم هفت/زدم خط رو صفحه اول که بود عکس یه احمق روش بچه ی بد سخت کوش من بودم/میزدم هرسو پر آدمای تکرای کپی شدن از رو هم کوچیک بودن دیکته شد بزرگ شدن دیکته کردن کوچیک بودن ترسو بودن بزرگ شدن ترسو تر درگیر این دور باطل دو فرسخ از من دورن من سوار آفتاب گذشتم از محدودم ؛[همخوان]؛ پشت تموم قصه ها تموم جنگا تموم قرمزا تموم سبزا / تموم فصلا شک نکن یه اتفاق سادس / شک نکن پشت سکون امروز عبور فردا غروب امروز طلوع فردا / سرود لب ها شک نکن یه اتفاق سادس / شک نکن شروع همه چی با یه اتفاق سادس یه اتفاق ساده این طلسم جاودانس روی دیوار یا به امتداد کاغذ نوشتن اخر این قصه نصفه کارس ؛[بخش دوم]؛ این ساده ترین اتفاق که صدامو با چکش بکوبم تو سرتون بم بگن دژاگ آدم کش چشم پادشاهو از کاسه درارم با انگشت استخون های کثیفشو تکون بدم با هر مشت آرمان لنون / عمل لنین / یا هردوش ؟ مردم چی / باید اصلاح کرد یا باید کشت ؟ چون بعضی وقتا پیش آدم کشا میشینم و بعضی وقتا پای فلسفه نیچه با زرتشت چطوره ؟ میبینی این قصه یکم فرق داره قصه اینه که خسته شدم از قصه گفتن درباره این لجاره های بدکاره / که هرجا هستن همواره چن میلیون خفته تو گور همونقد تو گهواره یا نه برعکس ها ؟ وقتی که من رقصان افتادم از طناب شما بشین بزن دست بام اینجوری میشه قصش / قصه ی روشنگر قصه ی خیراندیشی که بود از همه گوهر تر