خاطرات خوب
خاطرات بعد
تهران
:کروس
من تهرانم کلی عشق حالم، میخوام بشه این برنامه تکرارم
امسالم این قولو بت دادم، بر میگردم پیشت تهرانم
:ورس ۱
رسیدیم صبح تهران زدیم ته ریش
ارشاد نیستیم گشتیم تجریش
گرفتیم تصمیم رفتیم بعدیش
زندگی بی زبون کردیم معنیش
داره آبادی مثل سعادت
بالا بالاییم مثل دماوند
میگیم خاطره و قصّه برا هم
درو داف رد میشه میده علامت
میشه شهرو دید از بام درروس
گل میریزن انگا بام عروس
مثل کفش که پامه هر روز
لذت میده مس کام هر بوس
رنگو بوش بم میده حسه عجیب
عوض نمیکنم اینجارو با نصف زمین
قصّه همین جاست و هرجاش باشیم، آخرش لبخند مثل پسته زدیم
:کروس
من تهرانم کلی عشق حالم، میخوام بشه این برنامه تکرارم
امسالم این قولو بت دادم، بر میگردم پیشت تهرانم
:ورس ۲
وقت داره میگذار ولی عصر
روزا بلند مث خیابون ولی عصر
هوا عالیه گاهی عین زمین پسته
دستم رو دنده میگیره سریع دستت
پشتمون پره کیسه خرید تا ونکیم
برفا آب میشن چون با نمکی
میترسه میدم وقتی گاز الکی
پنجره پایین میکشیم باز سرکی
ابرها اومد آفتابو کردن قایم
تو راه رد کردیم شهرک قائم
شام دورهم هستیم دربند پایه
بعد مهمونی تا ساعت پنجم با یه
اکیپ ناب که میارن شاتو برام
تو خاطرت پر میکنم جامو الان
تهران گذر زمان با تو طلان
یه وان میلیون می ارزی انگار پاکو ربان
:کروس
من تهرانم کلی عشق حالم، میخوام بشه این برنامه تکرارم
امسالم این قولو بت دادم، بر میگردم پیشت تهرانم