؛[عزتالله انتظامی | مقدمه:]؛
ببین
زندگی رو شروع کن
تازه جوونی
پاتو از روزگار برندار
از زندگی…؛
؛…نترس!؛
؛[قاف | قسمت ۱:]؛
یکی بود یکی نبود
دیگه نبود گنبد کبود
جاش آسمونخراش داشت قد بلندشو…؛
؛…به رخ من میکشید، میگفت بلند بشو
خم نشو جلو هر کس و ناکس
به روی ناامید درو باس بس
پس برو سمت رویات و عشقت
جلوتر یه تابلوس، نوشته:؛
؛«گور بابای همه»؛
کاری رو بکن که میطلبه تنت
دنیا رو خدا ساخت، بری پی آرزوهات
خیلی خیلی زوده تا…؛
؛…منم بشم یه آدم عادی و برم پی زن و زندگی
وقتی هنوز زندهای…؛
؛… باید خرج کنی عمرتو تو یه راه نو. تو…؛
؛…میخوای عین همه بشی مهندس و دکتر؟؛
بشو، اگه، خودت دوست داری
میگن با والدینت باید دوست باشی
ولی نذا کسی مجبورت بکنه
سرکوبش بکنه…؛
؛...پرندهی خیالتو
بذا راحت کنم خیالتو
چرا؟! کاری رو میکنی که تش معلومه؟؛
کمی کار جدید، بابا کشف هم خوبه!؛
یه لشکر توی هر آدم آدم هس
آره هرچقدر بخوای بازم آدم هس…؛
؛… درون خودت
جوونی خودت
پس تنهایی میرسی به مقصود خودت
من منظورم اینه که
تف به دنیا و مال و ثروت
جهانی شدن رویامه، میرسم بش پس
؛[قاف | قسمت پایانی:]؛
قافم و قافلهسالار قافیهام
نافم رو با مافیا بریدهان