بخش اول - آشوب :
آژان یا ناجا ؟ آژانسِ قاچاقِ آشغال به بازار
تا آشکار تقاضا ، بگیره اوج
پشت به پشت یه مشت موج ، رو سر احمقا ، یه سونامی دروغ !
نقل و نبات که عینِ حشیش ریخته / و وظایف پلیس نیس در این حیطه
تازه کاسب فازش باشه میاد اسید میده / ولی بازم میگن نچینینین از این میوه
کنترل ، جهنم ، ترس ، همه میکنن جهت عوض
همه نالان از اینکه علف هست هرز
ولی میجون بلد هستن
اطاعت ، انسانیت بگا رفت
حس با نیّت به گا رفت
شاید فکر کنی مفیدم ولی / با یه حواس پرتی از سمتِ من
چهل ثانیه ـت بگا رفت مرد
همخوان ( آشوب و پویان ) :
پات معطله دیدنشه ..توراهی مسیر همواره کی ورشه..
راست برو وقتی که پیرهنت چرکه داشته باش یاد دنیا بی دلیل ام لاس
پات معطله دیدنشه ، تو راهی مسیر همواره کی ورشه ؟
راست ، برو وقتی که میبری شیخ
داشته باش یاد دنیا بی دلیل انشاست
بخش دوم - پویان :
نشونه درکت داشت نکته انحراف/ارزشهات پشت چشم خواب پنهان تا رسواشه چهره ها/
شیطان با تخم ها به کشت دام/هه/له شه لنگا وا میدن/
شهر دوره شهوته خوابی تلخه مرد مد زن بده پس باقیشم شکار میشن پا مادی پ قابیل هم
خون...محکوم به قتلمه پس نده دستمو از بود به رفتنه...رفتنه حقمو دلا پر ...به ندا خوش ..تا به کتابو حق افتخارکنه...
عوض بشیم مثل ماه دورش بچرخیم ضد ماسون...بچرخیم ضد ماسون..آره بچرخیم ضد ماسونش