اینترو: من میخوام تغییر کنم... یه آدمی بشم که بشه بهش اعتماد کرد... بشه بهش تکیه کرد... ورس 1: وقتشه رو خودم کار کنم فحش ندم و راست بگم مثل آب بشم تو راه برم نقاب بدمو بشکونم و نجات بدم خودمو تو رو یه ادمه جدید بشم کاملاً ، باطناً تازه دارم میفهمم سنم رفته بالا خوب که نگاه میکنم میخندم به اغلب کارام مردم منو یه شخصیت منفی میشناسن چون همش درگیری دارم و کارام سردی میارن من مدام درگیر بودم با ترس الکی بحث الکی با یه دسته عوضی مثل خودم اما بعد از این نباید اینطوری باشم سرم كه رو بالش میره نخوابم اینطوری با شکــــــ هرچی جلوتر میرم ، تنهاتر میشم چون مثل سنگا سخت میشم و تنها تفریحم تو آیینست فهمیدم شخصیتم پر از خرده سنگه رفیق باید تبدیل بشن این سنگا به ابریشم کروس: نباید بمونم در به در شب و صبح دنیامو بگیره دردسر و غم و بغض اون رضای بد شر سگو خفه کن تغییر بده ذره ذره منشو ورس 2: همش برق خونه خاموشه ، تخت خونه تابوته صبحونه نهار شامم هم یه سیگار و کابوسه دارم سعی میکنم از این حالم بیام بیرون چون با تلخیا پیروز نیستم هر روزه من آشوبه از چهارچوبی که وجودمو گرفت متنفرم همه تنهام گذاشتن تا شاید متوجه شم خستم از پرسه زدم حسه گناه ترک وطن مثل خلا مثل خدام بودن ته قصه کجاست؟؟ نگاه مثل پرواز عقابو تو تمام لحظه هام نوازش دوبارتو وقتی میشم غرق خواب با همدیگه بریم به یه جای بی سر صدا مثل تصویر تو فال قهوه بشیم محو ماه کروس: نباید بمونم در به در شب و صبح دنیامو بگیره دردسر و غم و بغض اون رضای بد شر سگو خفه کن تغییر بده ذره ذره منشو