قسم به این موهای مشکی
به این تنه بی روح من
که به جز تو نداره هیچ حسی
قسم به این نجوای خیالی
به این زندگی و غرق سیاهی
به نوید سواره ترک بکاری
به دنیایی که می گه
پس نمی نالیم و گرد می خوابیم
دنیا من مجنون توام
مجنون تو دنیای منی
از جنون بمیرمم باز تو دنیای منی
قسم به این قلمی که روی کاغذ اشک می ریزه
قسم به این خونی که با اشک می ریزه
روبه روی دنیا نوید اشک می ریزه
ای کاش واست افسانه می شدم
با این همه پیله به دنیا پروانه میشدم
ولی دنیا من بدون تو پروا نمی کنم
حتی اگه توو آتیش تو بسوزمم لب وا نمی کنم
پس بسوزون منو بسوزون که بعد از تو کسی و پیدا نمیکنم
روزها پشت سره هم دنیا نقطه سره خط
توو عمق شب بعد دنیا شد غمه من
اشک توو چشمای سیاهش حلقه می زد انگار
تمام غم دنیا به دورش حلقه می زد
دنباله یه نوید تازه می گشت
نوید به دوره دنیا دائم می گشت
که چرا حرفا تویه قلبا قایم میشن
چرا بعضی وقتا داد میشن
چرا بعضی وقتا دستات سرد میشن
چرا بعضی وقتا حرفات تلخ میشن
ولی بازم چشام تو چشای تو غرق میشن