دیدی دروغ بود ، یه خورده سخته چون بار شعرم سنگینه
دید دروغ بود ، یه خورده فکر کن ، زندگیهمینه
سرنوشت چه بد نوشت ، راه ما از هم سوا، رنگ سرخ ، مثل سیب ، قصهٔ آدم و هوا
تو میتونی ، خوب جون بکن ، بگو که دردت چیه ، دیدی دروغ بود و اسیر بازی سرنوشت
اسب تیره گروی فیل ، صفحهٔ شطرنج ، عصر حال
ذهن ما رو ، بد چه حال و انتظار به ماه و سال ، چشم ما رو قیل و قال ، بزم و رزم ، کار و زار
زیر میز ، ورق شعرم ، میشه دید عرق شرمم ، گیج گیج از بوی بنگ ، خیس خیس ، روی زرد
دلیکه سیر ، مثل سنگ، تو میتونی!؟ پس بجنگ
(هم خوان)
دیدی دروغ بود ، دیدی دروغ بود ، بازی سرنوشت
دیدی دروغ بود ، دیدی دروغ بود ، جهنم و بهشت
دیدی دروغ بود ،دیدی دروغ بود ، قمار و ما باختیم
دیدی دروغ بود ، دیدی دروغ بود ، آره همه باورات
یکینوشت و یکیسرشت که اون خدای واقعیست، یکیبهشت و یکیجهنم ، کسیبه حال ما گریست!
میشه نبوت میشه معاد ، روز حساب آدما ، میشه خیال و میشه خراب ، میشه وبال باورا
یکیهوس بود بینفس موند و تو قفس موند سال ها، پشت ما رو خالیاز بهای یاری ، یار ها
یکینماز ، یکیشراب ، یکیبه کیف نعشگی ، یکیسوار ، یکیپیاده ، به ارث برده بردگی
سرگذشت در گذشت ، قصه مال درد هاست ، سال و ماه و روز و شب به کام تلخ قرن هاست
یکیبدهکار ، یکیگرفتار ، یکیاسیر سسنگسار ، تب شهادت ، رگ شهامت ، این خصال نسل هاست
میزنین ، می کشین ، می برین ، به زور ضرب ، می نویسین ما نبودیم و می ندازینش تقصیر غرب
(هم خوان)
دیدی دروغ بود ، دیدی دروغ بود ، بازی سرنوشت
دیدی دروغ بود ، دیدی دروغ بود ، جهنم و بهشت
دیدی دروغ بود ،دیدی دروغ بود ، قمار و ما باختیم
دیدی دروغ بود ، دیدی دروغ بود ، آره همه باورات