صدای باد می پیچه دوباره توی گوش بی آرامش سرد خاک سکوت تیره، مبهوت و مات از هراس تکرار وهم این پژواک فرار از لغزیدن و لرزش سایه های بی هویت و دور و تار رفع عطش ،التماس و طلب، تمنا از خاک بخیل نمناک فرار از خواب......فرار از خواب فرار از خواب ، از کابوس گسستن حباب عمر کوتاه روی آب سرگیجه های پیاپی از سردی و گس بودن پیک کم عمق شراب بوته ی خار و خزیدن و لغزیدن از سایش باد روی شن داغ فرار از آدمایی که نبودن و نیستن حتی تو وهم و خواب حال خراب.....خراب و ناب....فرار از خواب....فرار از خواب از تب و تاب افتادم اما باز تو رگام نبض کابوس و ترس می‌زنه شاید می خواد بمونم،بپوسم ، شاید رسم این مسیر نرفتنه تکرار نگفته ها، ندیده ها، نقض وجود ، حضور و بودن توی کویر گل چیدن، از هوا چشیدن، با چشمای بسته دیدنه فرار از خواب..... فرار از خواب..... فرار از خواب..... فرار از خواب تظاهر و ادعای بیداری ندارم و دستام به خواب زنجیره فرار یه حرف کوتاهِ و می‌خواد امید بیداریو ازم نگیره صدای سکوت و لبای بسته ی من از ته مسیرای تیره میاد و جای هجوم و هیاهوی بیداریاتو ازت می گیره فرار از خواب..... فرار از خواب..... فرار از خواب..... فرار از خواب