"عنفوان" بخش ١ موزيك كثيف خونم غليظ تر شد وقتي حس كردم حرص خوردم نشستم داستانُ از سر گفتم از سر گفتم از صد حُسنم رسماً فرصت از قصد بردن چالشِ مطلبُ چالش كردم فاحشه هر شبُ از سر نو كرد واجبه حتما بردن؟ متا همراش برا دستاش دستگاش تو حنجره برپاست فاسدِ اصوات هر شبي زن داشت حلول كرد انديشه هاش دسيسه هاش بستن به رگبار حريق بود همراش نوشت جنده سردرِ دربار هميشه ضررش مثل يه فقره چك ميجوئه با تازگي ثمرش فرصت داشت رفت پاسگاه خير خواب نديد رفت بازداشت رپ واستاد هر سال انتظار واسه ارزش قائل شدن به يه سبك و يه نقد پر ثمر و مسئله حساسُ جزر و مدش رو گوش مخاطب شد حساس جرئت داشت رخنه كرد تو وجود امراض صاحبِ سبك مختل وار سياقِ مدت دار زبده ي زماني اذهانِ سياهِ عوام تاثيرِ بيجا تو مقام سختِ شرايط درگيرِ حواشي ولي فهميد بي مايه طلاشم فايده نداشت پريودِ طايفه حراج همخوان عنفوانِ بينشِ مغز بهره ي كدوم صداس؟ رو ضربِ ووتنگ بي صداي فرهاد چه چهِ شجريان جيغِ پاواراتي ريتمِ باب مارلي جعبه قلبِ نيروانا حنجره ي هايده يا؟ بخش ٢ موزيك تميز امپراطوري صوتي رسانه ي مؤثر جايگاه اُست و قرص بين هر شأن و دسته پاك كننده ي آثار پليد كار كثيفي كه فلزش انگ داره تاثير از حرفي كه اسمش غنيمتِ صورتُ رنگ داده دريافت كني آدرنالينِ مثمرِثمر جاري ميشه در جريان باريكلا دادي جلا به شريان حرارتِ اين صوت بالاس در حدي كه توانِ نجاتِ تيمورِ لنگُ از تيمچه داراس موزيكِ تميز يعني شرحِ شرايطِ جديدِ غايقِ غني از غرامتِ قبيح رشادت صريح سريعِ موزيك كثيف نقاشيِ كه رنگ پس ميده تاثيري درخواست كني ازش مياد بيرون از حنجره ي نوار صداي تعفن سريع ترين نقاشِ زندگي يه رنگِ فاسدُ ميماله بت هي در نرو فاسد هستش مسئله واضح كه با هر چي جمعت كنم تغيري تو حلِ معادله به دست نمياد تا بشه شرتو كمش كنم وارد شي به تمدنم صوت ميشه عاملِ بی خوابيت عاملِ بي بيداريت همخوان عنفوانِ بينشِ مغز بهره ي كدوم صداس؟ رو ضربِ ووتنگ بي صداي فرهاد چه چهِ شجريان جيغِ پاواراتي ريتمِ باب مارلي جعبه قلبِ نيروانا حنجره ي هايده يا؟