ورس 1:
آخرین فداکاری که یادمه توپ پلاستیکی بود که همیشه میشد لایه واسه رفیقش
لجن و سنگــــــ و آسفالت و جدول و ننگــــــ و آشغال تحمل میکرد همشم هم آره پای رفیقش
آخرین عشقی که یادمه یه آقایی بود تو محله ، نه خوشتیپ نه عکسش بود رو مجله
خاطر یکی رو میخواست بد چیکار کرد وقتی خواستگارا شدن زیادتر
خیال کرد نداره لیاقت پس نیگاه کرد به جیبش زیر لب زمزمه میکرد خودش از دست این جیبش چیا کشیده
چکیدش یه قطره اشکـــــــ اخم افتاد پایین غروب بود رفت دیگه تو محله هم نشد آفتابی
کروس:
بذار بیشتر فکر کنم ، نه همین آخریش بود
حواس پخشمو بذار جمعش کنم ، نه همین آخریش بود
بذار بیشتر فکر کنم ، نه همین آخریش بود
حواس پخشمو بذار جمعش کنم ، از اول این اخریا رو کمش کنم
ورس 2:
کلنگـــــــ وضع ما رو کی زد؟ // روبانشو پاره کی کرد؟
کی ما رو اینجوری افتتاح کرد؟ // که هرروز داریم میشیم خالی بیشتر
از کجا داره نشأت میگیره؟ // آخرین خندت مثل آخرین دوست نئشت میمیره
فکر آخرین چیزا توی هر لحظت می×ینه
ما تحت فشاریم // میشینه رومون ما ماتحت فشاریم
یه بدن خالی ولی با قد چناریم // مانکنای لنگــــــ لباسیم
وقتی هیچ دکتری نیست که بخوابی روی تختش // ناچار به این کاری که ب×اشی روی زخمت
همه جاتم میگیره اون بوی گندش دیگه هر روز همه جا رو میزنی تو دید
دیدنی شدی انقدر میزنی تو گیج // حتی جادۀ صافم میپری تو پیچ
صبحا که بیدار میشی اولین چیزی که یادت میاد آخرین چیزیِ که دادی از دست
خم میشی اگه ضمه نگیره ندیدی ، ندیدی
کروس:
بذار بیشتر فکر کنم ، نه همین آخریش بود
حواس پخشمو بذار جمعش کنم ، نه همین آخریش بود
بذار بیشتر فکر کنم ، نه همین آخریش بود
حواس پخشمو بذار جمعش کنم ، از اول این اخریا رو کمش کنم