نه آثاری ز دیروز و نه اخباری ز فردا
همین لحظه به زودی میشود دیروز و گر صد سال هم باشی
همین روز و شب است و حسرت دیروز و شادی های نا کرده
بیا تا فرصتی مانده در این لحظه ،همین لحظه
بمان با من ،بخوان با من ،برقص و پایکوبی کن
که با چشمی به هم خوردن ،کنار صحنه میمانی ،نه میرقصی ،نه میخوانی
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن
زمان تنگ است ،فرصت را غنیمت دان
که تا امروز امروز است ،بده دستی به دست دوست و دست دیگرت دشمن
که با چرخ فلک با هم بچرخیم و رها شیم از غم و کینه
به جای غصه دیروز خوردن ،نقشه فردا کشیدن
بمان با من در این لحظه ،غم دیروز و فردا را به دست باد بسپار و
بمان با من در این لحظه ،همین لحظه
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن
بیا با من در این لحظه ،همین لحظه ،برقص و پایکوبی کن