سرنوشت ما این شد که بریم به فنا
همه سرگردون تو دنبا چون گرد و غبار تو هوا
آخر شدی بازیچهی دست قلدرا
خونهمون افتاد به چنگ این دزدا و مفتخورا
اون از رئیسجمهور دولت کودتا
مونده رو کار با زور چماق بسیج و سپاه
نذاشت واسهمون آبرو هیچکجای دنیا
بس که زد حرف بیجا
مفت گفت و پرتوپلا
نفهمیدیم چطور شد چی خوردیم از کجا
کردن پاچهمون به اسم مذهب و دین و خدا
از دست این غارتگرا به کی ببریم پناه
دستشون پر از خون و جیبها پر از طلای سیاه
فرهنگ ما کجا رفت از کجا رسیدیم به کجا
کجایین کجایین ای فردوسی ای دهخدا؟
تا کی همواره غمگین به آهنگ عزا
تا کی دلهای رنگین پر باشن از رنگ سیاه؟
عاقبتمون چنین شد که بشیم مبتلا
به جنگ و فقر و بدبختی و صد رنج و درد و بلا
جوونامون در راه آزادی شدن فدا
اشکان، ترانه، سهراب، ندا، محمد، فاطمه، مصطفی
پس کی میاد اون روزی که بشیم از شر اینا خلاص
مگه ما چه بد کردیم که اینگونه پس میدیم تقاص
بگو چرا زمونه این گونه کرده با ما
چرا هیچکس نمیدونه نمیدونه هیچکس چرا؟
چون تقدیر چنین است چه تدبیر کنیم؟
چاره حتما جز اینه که ناله شبگیر کنیم
تقدیر اگر چنینه چه تدبیر کنیم؟
چاره حتما جز اینه که ناله شبگیر کنیم