شور شبنم میریزه از چشمات من چشمامو بستم
لمس میشه زیر پاهام زبری سنگ فرش انگار نابینا بودم از وقتی که زاییدم مادر
نفرت تو تابوت سیاه منه گلبرگ من باش
دست بکشم رو گونه هات اون نگاه رنجورت اون صدای مغرورت
دوست دارم ریه هام بمونن مدیون اون هوای محزونت من
محتاجم
تو باشی اون تاجم فکر کنم پادشام برقصم سور بدم به کل شهر
تو تمنای شبی من غنچه ی نشکفته نکنم پژمرده بتاب
این قشنگترین حس نیلوفرانه اس
حتی اگه کر بشم این تلخ ترین ترانه اس
میپیچه تو گوشم این حل میشه تو خونم این ریشه دووند تو روحم
وقتی که تنهام تویی قاتل سکوتم لمسم کن
نقطه ی اتصال ما بهشت گم شده اس سیمرغ شیم
هفت شهر عشق و برگردیم تو خم کوچه بشینیم
بخندیم
بسوزیم انقدر که ذوب شیم
تو قالب ظرف و من آب شم بشم اون چیزی که تو می خوای فارغ از هر جر و بحث
ای کاش ای کاش ای کاش بمونی
خاکستر جمع شده روی چشمامو بشوری
یگانه شیم مسافر بی بند و بار کهکشون