اینترو سخته...سخته بچسبی به آرزوهات واسه فراموش کردن چیزی که هستی دل ببندی به چیزایی که رفته و میدونی هیچوقت برنمیگردن امیدت باشه چیزایی که میدونی هیچوقت بهشون نخواهی رسید و سختتر از همه زدن این حرفا یه دل داری قد دریا ولی هیچ زیبایی توش نیست فقط یه ذره آب گندیده و راکد اونم واسه اینه آرزوهات روش نقش ببنده آره...سخته ورس تنفس دود ساعت 4 صبحه چپمونه خیره به دیوار و جای مشت و رد خونش حنوز آلته دنیامون درمونه سخت درک میشه ولی شک میگه نره تو فکر اینه آرزوی گله واره من کاش میشد بگی کوس خواره غم ولی ضربانه مغزتم بیلاخه و عینهو مورسه که- میگه تازه شروع شده شب خیس کرده بارون نقاشیه درد وا میدم و ترس دارم آیندمو بعد چپ کردم چپ نگرفتم بدتر از اون به بعد حس کردم درد توی سر تاوانش سنگینه ولی خوبه نه؟؟ نمیدم اجازه شرف من بره توی شک الآن جفت صفر جلوییم و پاره پوره تن نمیدم من فقط روحم میشه پاره پوره تر راست میگه گاهی ردرو دادم چندتایی گفتن بیا تو گود سنگرت با من منم رفتم خطه مقدم و کشترو دادم چونکه پشت سرم ندیدم که گرگ بوده یارم شل گرفتم ه سفت خوردم بازم خوب چاق نشدم که زد زیره فازم دیگه خدام بیاد پایین نمیکشم من از کارم زیاد کشیدم از دنیا میخوام خوارشو بگاءم فکر کردی چیه زندگیم ها؟؟؟ کل بیدارم توهم غلت توی ناز و خواب پول کلیه رو قلم گوشه خیابونا میزاد بغض صدام شکست روی آرزوهام به خاک فرو رفته تک تکه روزای من به باد که شاد مثل بادبادک آسمونو میخوان که سقفه یه روسپیه پاکدامنه داش نگاش به داشته هاش درجا میده باخت با نقابه دلقکی اشکا میشه پاک شب دهن لبو سیگار جاده میشه صاف تو پیچو خمه فکرشو شهلای چشاش دلخوشی دیدنه یه روز خوبه تو خواب هنوزم این رویا توی سرم آشناس همه خوش باشن این چشای آشغال نتونه ببینه پرت شه کفه آسفالت حس پیروزه بعد برده قهرمان داستان هــی دورانی داشتیم هرچیم کاشتیم که باد اومد پاشید حیف چقد ساختیم و سگدوی مارپیچ هرچقد باختیمم لفظ میشه کاشکی خسته ام از این دنیای الکی سرفه میکنی ناله تنگیه نفسی اعتراض داری واسه میله های قفسی که لاش وا نی نگاه کنی بیرونشو نسخی آینرو میگم حاجی دیدی بدلی؟؟ نخ نخه سفید موت هدیه به بغلیت هنوز نرسیدیم ماها خیلی عقبیم از مشکلات اه همشون میشن ردیف باهاشون تو برج بساز منم دور خودم دیوار حصار میکشم و میبینیم که کی این مغزو میگاد نبود بابه میل و طوری که ما میخوایم حرف دارم صبح میشه شب و آفتابش سیاه باخت دادیم همه میگم من از الآن آرزو نکردم واسه قشنگتراش غرق شدم حاجی منم تو منجلاب ذکر هر روز شده شروع کنم من از فردا خدا گیر کرم کمک میخوام منو دریاب..هه هه یاد بگیر در ازای بیلاخ ندی فریاد خودش شاهده کسی نبود بالا زخمام مرورش میکنم پا میشم من از جام هرباره یادم همینجوریش کردیم عادت ماهیرو هر رقت از آب بگیری تازست عمر ورق...خدا کاغذه منو که تا زد اوترو نمیدونم...شایدم سخت نیست...شاید من زیادی جدی گرفتم...نمیدونم