[ورس یک: بامداد]
سر پام سینه صاف با یه صدای بم
مث قبل وقتی سر کلاس می نوشتم رپ
سر درس با نمره های بدم
بردم آبروی ننم
من تو دلم فحش
اونا سرشون پایینه همش
بوی گه میده ، دستشویی زندگیمه
درتو بذار اگه روی نرو میره
بت میده یه حالی که میخوای تگری رو بری تا تهش
با اشک بگیر بشورمت با تش
تو فکرم رو ابرا چرت می زنم
و برج می خرم با دلارا تو اوج هدف
یه سگ میگیرم بهترین دوستم میشه
جای این همه داف که از جیبم مفت می برن
یه پک میزنم از یه سیگار دم لبم
اینا آیندست اینا رو حس می کنم
همه چی تو مشت منه همه حرص میخورن
[ورس دو: بامداد]
بازم رپ سر خط قلم باز سر صبحم
بین من و روحم فاصلست و خواستار پلم
سر صحبت بازه کرکریا به جاش کناره
بدون یه کصخلی زندست تو رو به خاک بماله
کون تق و لقت هر چی گفتم بوده حقت
دفه بعد بد میخوری چون بامی کله شقه
کار ده تا ماچ منه که سریع دود میشی
بهمن کوچولوی خود منی فاز خوب میدی
داری کور میشی، از حسادت، بو میدی
وقتی دارم میرم سمت رپ به قصد زورگیری
دستو باز کن بذار حس کنی زمینو با پوزت
دوباره وایسی تا کونش بسوزه
من جوری پیش میرم که بزرگا نمیرن
یاد گرفتم از رو بگیرم اوضاع رو به کیرم
یه کینست مث یه شعله ته دلم با من
تا روزی که برسه داد بزنم نمی میرم
[ورس سه: بامداد]
من و خودمم و رپ نصفه شب تو شهر
حتی بوشم میاد گرگایی که شبیه خرگوشن
رپراش ماییم تو زیرزمینا میخوابیم با بیت
یه آینده خوب داریم بالاییم یا پایین
ماشینا رو بیاریم یکی یکی از گاراج مرد
اگه پلاک نداره کص خوار کلانتر
منم پشت فرمونم نگاها سمتم کمونه
انگار همین دیروز بود فراری بودم از خونه
حالا با یه حال باحال میگم همه چی ردیفه
همه چی خوبه اصلا یه جوری عجیب و غریبه
همه چی تمیز، شیک دیگه بوی گه نمیده
حتی عکس بام تو یه روز صد و ده تا کشته میده
زندگیتو بخرم، دسته چکمو در آرم
بذار راستشو بگم
فعلا که هیچی ندارم