؛[قسمت ۱]؛
تو دریایی و من قطره
تو یه کوهی و من صخره
اصلا تو خوبی من بد
من اونم Ú©Ù‡ دنیا رو نمی‌Ùهمه
تو این دنیایی که یکی پادشاهه و اون یکی برده
من واسه دلم زنده‌م
اونم خوشØاله از کاری Ú©Ù‡ کرده
منم Ùˆ یه آسمون صاÙ
شده سق٠واسه خونه‌هام
منم و یه قلم و ورق و دستای پشت پرده
منم اون پسرک خام
پسر ناخل٠بابام
واسم هم مهم نیست امروز جمعه‌ست یا سه‌شنبه
گور بابای غم
من می‌رسم به چیزی که لایقم
شاید توی زندگیم هم له شدم
ولی تموم میشه با خنده
منم و صدای من
این صدامه که می‌مونه جای من
من Ú©Ù‡ رÙتنی‌ام Ùˆ بعد رÙتنم معلوم می‌شه Ú©ÛŒ Øقّه
؛[هم‌خوان]؛
منم Ùˆ زمین صاÙ
راه می‌رم اون می‌چرخه آروم زیر پام
زندگی سخته ولی ببین Ú©Ù‡ خوشØالم من
با این رخ بی‌نقاب
با این زبون سرخ و سر سبز می‌گم باز که یه یاغی‌ام
ولی ببین Ú©Ù‡ خوشØالم من
؛[قسمت ۲]؛
Ùکرشم نمی‌کردم Ú©Ù‡ یه روزی روزگاری بعداً
زل بزنم تو چش مشکلاتمو بهشون بگم که خوشبختم
آخ Ú©Ù‡ توی اØمق خوشØالی از روزای سختم
وقتی خوشیمو می‌بینی گر می‌گیری و من تو قدم بعدم
منم و این تن بی‌گناه
می‌نویسم زیر نور ماه
پشیمونم نشدم هیچوقت از کارایی که کردم
منم و این کله خراب
منم و این لیوان شراب
منم Ùˆ این ØرÙایی Ú©Ù‡ بیرون می‌زنه اَ قلبم
Ùقط با یه لبخند می‌شه خیلی مشکلاتو ØÙ„ کرد
اگه آدمایی مثل تو نباشن که نمک بپاشن روی زخمم
بگو کدوم ور در خونه‌ست
Ùرقش چیه نمی‌دونم
وقتی قصه به ته برسه من همون کلاغ بی‌خونه‌م
؛[هم‌خوان]؛
؛[قسمت ۳]؛
همه با هم غریبن
Ùقط چشارو بستن Ùˆ چریدن
آدما از کنار هم رد شدن ولی Øتی همدیگه رو ندیدن
به هم می‌گن عزیزم
ولی شاید Ùقط از رو غریزه‌ست
اونا Ùقط می‌خوان رو هم بخوابن تا این Ú©Ù‡ بÙهمن ماده Ùˆ نری هست
منم بین دروغ و کلک
منم مثل چرخ‌و‌ÙÙ„Ú©
مثل رÙیقای شبیه آدمم دور خودم چرخیدم
منم تو این بوم پر٠رنگ
منم تو این ØµÙ„Ø Ù…Ø«Ù„ جنگ
تو این زندگی مثل مرگ
به دنبال Øقیقت
بعد از این شهر پر دود
بعد از این گنبد کبود
شاید یه جÙت بال بهم بدن Ùˆ یه جایی واسه پریدن
داداشا و خواهرای من
یعنی همین آدمای بد
زندگیمو کشتن
ولی من
؛[هم‌خوان]؛