این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست در بند سر زلف نگاری بوده ‌ست این دسته که بر گردن او می‌بینی دستی‌ست که برگردن یاری بوده ‌ست این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست در بند سر زلف نگاری بوده ‌ست این دسته که بر گردن او می‌بینی دستی‌ست که برگردن یاری بوده ‌ست این چرخ فلک که ما در او حیرانیم حیرانیم حیرانیم حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم خورشید چراغداران و عالم فانوس ما چون صوریم کاندراو حیرانیم دل ای دل ...دل ای دل ای دل غافل دل شیدا